در طول سالهای گذشته بهدلیل سیاستگذاریهای نامناسب رشد اقتصادی در کشور پایدار نبود و این در حالی است که رشد اقتصادی و کاهش تورم وعده ثابت مسئولان کشور بود. آمارها بیانگر این است که در دهه ۹۰ رشد اقتصادی کشور صفر بود که به گفته کارشناسان، سیاستهای خلقالساعه و بدون زیرساخت باعث بروز چنین مشکلاتی شده است.
این در حالی است که در میانه دهه ۹۰ رشد اقتصادی بالا بوده که دلیل اصلی آن درآمدهای حاصل از فروش نفت بود اما پایدار نبودن و کمبود توجه به مسائل بیرونی باعث شد در سالهای بعد از دست برود. در این گزارش به راههای دستیابی به رشد اقتصادی پایدار پرداختهایم که در ادامه میخوانید.
همانطور که تشریح شد، برای مثال، رشد اقتصادی به افزایش درآمدهای یک جامعه یا همان درآمد ناخالص ملی میپردازد که وابسته به تغییر کمی متغیرهای تولید و عوامل موثر بر آن است اما مفهوم توسعه چیزی فراتر از آن است. در توسعه با تغییر در زیرساختهای یک جامعه، تحول کلیدی در وضعیت این متغیرها در جامعه به وجود میآید. بنابراین رشد میتواند پیامد ایجاد توسعه باشد. به عبارت دیگر، رشد به تغییر کمی متغیرها و توسعه به تغییر کیفی متغیرها اشاره دارد.
تولید چگونه رشد میکند؟ امسال «مهار تورم و رشد تولید» نامگذاری شده است. این هدفگذاری نشان میدهد که منابع باید به سمت تولید هدایت شود که یکی از الزامات آن دریافت مالیات از فعالیتهای غیرتولیدی است. از سوی دیگر باید توجه داشت مشکلات بخش تولید در یک زمان کوتاه امکانپذیر نخواهد بود، بلکه باید شرایطی فراهم شود که تولید در مسیر اصلی خود قرار بگیرد. نکته قابلتوجه دیگر این است که رشد تولید چگونه تبدیل به رشد اقتصادی میشود و چه اهمیتی دارد. اغلب کشورهای توسعهنیافته با بیکاری، فقر و امنیت غذایی روبهرو هستند و رشد تولید میتواند آنها را از این خطر دور نگه دارد. هر چه رشد تولید بیشتر باشد رشد اقتصادی حاصل خواهد شد که این موضوع به میزان حجم نقدینگی، صنایع زیرساختی، صنعت حملونقل، لجستیک و انبار بستگی دارد. ایران با دارا بودن این زیرساخت میتواند رشد اقتصادی پایدار را تجربه کند. به این صورت که هر سال رشد اقتصادی ثابتی داشته باشد. به عبارت سادهتر، رشد اقتصادی به افزایش تولید کل در یک اقتصاد اشاره دارد. سود کل در تولید، با افزایش میانگین بهرهوری، ارتباط دارد. این امر به افزایش درآمد منجر میشود و مصرفکنندگان را ترغیب میکند تا خرید بیشتری انجام دهند و این به معنی کیفیت و استاندارد بالاتر زندگی است.
اهمیت رشد در اقتصاد
رشد اقتصادی یکی از مهمترین شاخصهای اقتصاد سالم است. یکی از بزرگترین تأثیرات رشد طولانیمدت یک کشور این است که تأثیر مثبتی بر درآمد ملی و سطح اشتغال دارد که باعث افزایش سطح زندگی میشود. بنابراین، این موضوع که با رشد تولید همراه است به اشتغال بیشتر افراد منجر خواهد شد و این امر باعث افزایش ثروت کشور و جمعیت آن میشود. رشد اقتصادی بالاتر همچنین به درآمد مالیاتی اضافی برای هزینههای دولت منجر میشود که دولت میتواند از آن برای توسعه اقتصاد یا برطرف کردن کسری بودجه استفاده کند. به این معنا که دولت خود به دنبال بازاریابی برای محصولات تولیدی بخش خصوصی در بازارهای بینالمللی میشود و پس از در اختیار گذاشتن آن بازار مالیات و عوارض خود را دریافت خواهد کرد.
موارد تاثیرگذار در رشد
کشف منابع طبیعی بیشتر مانند نفت یا ذخایر معدنی ممکن است رشد اقتصادی را افزایش دهد، زیرا این امر باعث تغییر یا افزایش منحنی امکان تولید کشور میشود. منابع دیگر شامل زمینهای کشاورزی، آب، جنگلها، گاز طبیعی و… نیز هستند اما باید توجه داشت چگونگی استفاده از این موارد و همچنین در نظر داشتن تصمیمات درونی و بیرونی بر نتیجه کار اثرگذار خواهد بود. برخی کارشناسان بر این باورند بررسی اثر اندازه دولت بر رشد اقتصادی حاکی از آن است که این متغیر در دو دوره بلندمدت و کوتاهمدت تاثیری مثبت و معنیدار بر تولید دارد، در این صورت تاثیرگذاری آن در بلندمدت بیشتر است. بنابراین، دولت باید جهت تحریک رشد اقتصادی در کوتاهمدت از ابزارهای دیگری استفاده کند و از مخارج دولت در برنامهریزیهای بلندمدت بهره گیرد. رشد اقتصادی نهتنها تحت تاثیر اندازه دولت است، بلکه سرمایه انسانی و فیزیکی نیز تاثیر مثبت و معنیداری بر رشد اقتصادی دارند. اما نکته مهم این است که موجودی سرمایه فیزیکی با وجود اینکه تاثیر زیادی در مقایسه با سرمایه انسانی بر رشد تولید دارد که در این صورت در بازه بلندمدت تاثیرگذاری سرمایه انسانی نهتنها از موجودی سرمایه، بلکه از اندازه دولت نیز بیشتر است. براین اساس، میتوان گفت چنانچه دولت مخارج خود را به سمت آموزش نیروی کار بالقوه سوق دهد و نیروی کار را متناسب با نیازهای دولتی تربیت کند، میتواند در بلندمدت به رشد اقتصادی بالایی دست یابد. روشهای تاثیرگذار بعدی، ابزارهای کار و بهبود فناوری است. ابزارهای جدیدتر و بیشتر به آن معنی است که کارگران میتوانند در هر بازه زمانی تولید بیشتری داشته باشند.